
- شما بیایید کیوسک روزنامهفروشیها را نگاه کنید. الان مثلا اگر لوگوی روزنامههای آرمان، آفتاب یزد، شرق، مردمسالاری، اعتماد، ایران و... را از بالای صفحه روزنامه حذف کنیم، چه اتفاقی میافتد؟ اگر متن روزنامهها را کنار هم بگذاریم، کسی میفهمد این متن متعلق به کدام روزنامه است؟ آیا کسی تفاوت اینها با یکدیگر را حس میکند؟ نه! چون این روزنامهها همگی زبان یکسانی برای ارائه مطلبشان دارند.
- بودریار منکر جنگ اول خلیج فارس میشود و در مقالهای مینویسد که این جنگ، کاملا ساخته و پرداخته رسانهها بوده است و آنها چنین جنگی را برای ما تصویر کردند. بنابراین آنچه که ما از واقعیت و جهان واقعی میبینیم در واقع تصویری است که به ما نشان داده میشود.
- در هیچیک از رسانههای ما نمیبینید که صدای مخالف و یا منتقدی دیده شود حال آنکه آن صدا، خوب یا بد، یک واقعیت اجتماعی موجود است. برای مثال نمیشود انصار حزبالله را ندید و نمیشود خاتمی یا هاشمی را هر چقدر هم که شما منتقدش باشید؛ فراموش کرد. اینها بالاخره یک واقعیت اجتماعی است که باید به آنها بپردازید و در زمین رسانهای خود آنها را بازی دهید نه اینکه به دلیل مصالح خود، او را حذف کنید!
- در ژاپنی که 127 میلیون نفر جمعیت دارد، مجموع تیراژ روزنامهها 69 میلیون است، یعنی بیش از نصف جمعیت کشور ژاپن. حالا شما ببینید در یک مناظره تلویزیونی با موضوع مطبوعات عنوان میشود که کل تیراژ روزنامهها در ایران یک میلیون و دویست هزار نسخه است که از این مقدار هم غالب تیراژ، مربوط به روزنامه همشهری و ضمیمه نیازمندیها است. جالب توجه آنکه در آن مناظره مدیر مسؤول یک روزنامه سراسری میآید و میگوید که تیراژ روزنامهاش 5000 نسخه است؛ یعنی در جامعه 75 میلیونی تنها 5000 نفر این روزنامه را میخوانند؛ حالا اینکه برگشتیهای این روزنامه چقدر است بماند، به نظر شما این روزنامه یا هر روزنامهای با این تیراژ چه واقعیت اجتماعی را میتواند بسازد؟
- دلیل سومی که ما میگوییم در ایران دچار عقبماندگی رسانهای هستیم آن است که «فکر میکنیم با رسانه میتوانیم هر کاری بکنیم.» این تصور غلط ناشی از یک عقبه تاریخی است که بهصورت اخص در دوران دوم خرداد در سالهای 76 به بعد از طریق روزنامهها اعمال میشد. امروز نیز رسانههای اصلاحطلب همچنان در آن تاریخ باقی ماندهاند و در سال 92 رویه سال 77 را طی میکنند.
- شما 2 سبک خبری تلویزیون را نگاه کنید؛ یکی اخبار سراسری 21 و یکی اخبار 20:30. در اخبار سراسری 21 آنقدر این اعمال مصالح زیاد است که گاها اصل خبر و واقعیتی که باید منتقل شود فراموش میشود. ولی اخبار 20:30 را ببینید، همان اخبار را با کنار گذاشتن بخشی از این مصالح ارائه میکند و اتفاقا جامعه بیشتر از آن استقبال میکند. چرا اخبار 20:30 متولد میشود؟ چون این نقیصه را که در اخبار 21 وجود دارد برطرف کند و الا منابع و منافع همه این اخبار که یکی است. در کل باید گفت صاحبان یک رسانه باید بدانند از برآیند عمل رسانه به نفع خودشان استفاده کنند نه اینکه همه مصالح را در یک خبر یا درباره یک پدیدار پیاده کنند.
- یک مثال جامع درباره فهم کار رسانهای همین توافقنامه ژنو است. دولت تمام تلاش خود را گذاشت تا دوگانه «توافق» و «عدم توافق» را به مساله اجتماعی تبدیل کند. در حالی که شناخت کار رسانهای درست از سوی جریانات منتقد باید این دوگانه را تبدیل به «توافق خوب» و «توافق بد» میکرد اما تمام تلاش رسانههای منتقد، معطوف به مخالفت با اصل توافق شد. رسانههای منتقد باید هزینه و فایده توافق را در دو کفه ترازو بهصورت مستمر مطرح میکردند تا واقعیت اجتماعی مطلوبشان را برای مخاطب میساختند و در بزنگاه از آن استفاده میکردند. ببینید! آمریکاییها یک مثلی دارند که میگویند «معامله نکردن بهتر از معامله بد کردن است.» در این توافق هم وقتی هزینههای توافق سنگین میشد و واقعیت اجتماعی ساخته شده باعث میشد این توافق به یک توافق بد تعبیر شود، آن موقع میتوانستید این تحلیل را ارائه دهید که توافق نکردن بهتر است.
نظرات شما عزیزان: